

پاشا میتواند یک ابزار مهم و بسیار خوب برای سنجش عصبشناختی در محیطهای بالینی باشد و برای نیل به اهدافِ زیر مورد استفاده قرار گیرد.
1) تشخیص دقیق اختلال: پاشا به واسطۀ آنکه یک ابزار سنجش عصب-شناختیِ جامع است میتواند در موارد زیر به تشخیص دقیق اختلال کمک کند: ایجاد تمایز میان علایم روانشناختی بیماری و علایم عصبی آن؛ شناسایی اختلالات عصبیِ احتمالی در کسانی که در ردة بیماران روانی قرار نمیگیرند؛ ایجاد تمایز بین انواع بیماریهای عصبی؛ فراهم آوردن شواهد رفتاری که به متخصص کمک میکند تا به محل ضایعة مغزی پی ببرد یا دست کم نیمکرهای را که ضایعه به آن مرتبط است، شناسایی کند. گستردگی و تنوع فراوان پاشا از لحاظ تعداد خردهآزمونها، میتواند به تشخیص و پیشبینی اختلال شناختی در مراحل اولیة بیماری یا در همان مراحل اولیۀ تشخیص، کمک زیادی کند. به عنوان مثال، برخی از آزمونهای پاشا میتواند در تشخیص مراحل اولیه دمانس یا تشخیص نشانههای اولیة اختلال ژنتیکی هانتینگتون، که بیشتر در قالب آسیبِ شناختی نمود مییابند، به متخصصان کمک کند.
2) غربالگری میتواند یکی از جنبههای مهم تشخیص باشد. از پاشا به عنوان یک ابزار سنجش عصبشناختی جامع، میتوان برای شناسایی افرادی استفاده کرد که در معرض خطر اختلالهای وابسته به شناخت قرار دارند. این گزارش ممکن است به منظور قضاوت وضعیت بیمارانی ترتیب داده شود که مورد ارزیابی عصبی-روانشناسی قرار میگیرند یا ممکن است برای آن دسته از بیمارانی تهیه شود که وضعیت ویژة آنها مانع از ارزیابیهای بلندمدت میشود.
3) تشخیص تغییرات: پاشا به واسطۀ تنوع تواناییهای مورد سنجش، میتواند ابزار مناسبی برای سنجش تغییرات عصب- شناختی و عصب -رفتاریِ بیمارانِ دارای ضایعة مغزی (TBI) باشد.
4) مراقبت از بیمار و برنامهریزی برای مراقبت از وی: در کنار تشخیص و مسائل مرتبط با آن، با کمک پاشا میتوان توصیفی بسیار جامع از وضعیت شناختی بیمار، نحوۀ سازگاری او با محیط و تغییرات رفتاری و خصایص شخصیتی او فراهم کرد و در صورت ضرورت این اطلاعات را در اختیار مراقبین یا نزدیکان او قرار داد تا آنها از تأثیرات اختلال شناختی بر رفتار فرد آگاه باشند و از این طریق درکی هوشمندانه از ابعاد بیماری پیدا کنند و بر مبنای آن بهترین شیوة مراقبتی را به کار بندند. پاشا به خوبی میتواند پرسشهای مربوط به توانایی خودمراقبتی بیمار را پاسخ دهد یا توانایی او را در مدیریت امور روزمره و پیشبرد رژیم درمانی، ارزیابی کند. به عنوان مثال، این روش نه تنها توانایی رانندگی بیمار را بررسی میکند، بلکه قدرت تصمیمگیری او در شرایط حساس ترافیکی را نیز مورد ارزیابی قرار میدهد یا توانایی مدیریت امور مالی بیمار را میسنجد.
5) مرحلة اول درمان(برنامهریزی درمانی با هدف بهبود): پاشا به عنوان یک ابزار عصبشناختی جامع، هم میتواند شرح کاملی از مشکل فرد دارای اختلال را توصیف کند و هم میتواند توانایی او در بازتوانی شناختی را مورد توجه قرار دهد و برای درمان، برنامهریزی مناسب صورت گیرد.
6) مرحلة دوم درمان (ارزیابی فرایند درمان): با رشد روزافزون کاربست روشهای توانبخشی و خدمات درمانی این پرسش به ذهن ما میرسد که آیا این روشها و خدمات کارآمد هستند یا نه. این روشها هم هزینة بالایی دارند و هم بسیار زمانبر هستند. مراجعان دائماً این سئوالات را مطرح میکنند که آیا تغییراتی که بیمار پس از دورة درمان تجربه میکند، به لحاظ روانی یا اجتماعی ارزشی دارد و آیا نتایج حاصل از درمان آن قدر پایا هستند که توجیهکنندة وقت و هزینة صرفشده باشند. در این جا نیز پاشا به عنوان یک ابزار عصبشناختی جامع، به خوبی میتواند به پرسشهایی از این دست پاسخ میدهد.


